ستیلاستیلا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

♥ هر دم و بازدم من♥

ستیلا به معنی پاکدامن و بانوی بزرگوار یکی از القاب حضرت مریم سلام الله علیها می باشد

دلم بالا اومد!

1392/4/3 18:06
300 بازدید
اشتراک گذاری

دلبندم سلام.نزدیک به 71 روزه که به وبلاگت سر نزدم.نمی دونم ایراد از کامپیوتر منه یا اینکه اینترنت کلا قطعه!!امروز عمه و شوهر عمه میان دنبالمون که بریم شمال.از اونجایی که بابایی مایل نبود مارو با اتوبوس بفرسته به شوهر عمه گفت که پول بنزینتو می دم بیا دنبال بچه ها و ببرشون شمال.خیلی دلم گرفته است یه جورایی هم خوشحالم که می رم پیش مامان و بابا و سر خاک علی و رزیتا.بابایی قول داده بریم پیش آقا رضا و برام لب تاب بخره.اینطوری هرجا که برم بامنه و همش می تونم داغ داغ وبلاگتو بروز کنم!عالی میشه.

چند شب پیش ساعت 23و نیم بود که تو نمی خوابیدی و منم داشتم فیلم از بوسه تا عشق رو می دیدم .من و بابایی دراز کشیده بودیم و تو هم وسط  ما دوتا داشتی برای خودت بازی می کردی که بابایی سربه سرت گذاشت که تو هم جو گیر شدی و یه کشیده خوابوندی در گوشش.من خنده ام گرفت و رو به بابایی گفتم حقته کمتر سربه سرش بزار خب!که ناگهان خیلی آروم برگشتی طرف منو یه کشیده هم خوابوندی در گوش من!!!وای که ما چقدر خندیدیم و تو هم با ما زدی زیر خنده.

قربونت بشم الهی خیلی با نمک و بامزه و بی نظیر شدی عشقم.فکر می کنم این آخرین نوشته ام برای تو در سال 91 باشه.تا 1392 خداحافظ.بوووووووووووس23/12/1391

راه رفتن تو... سلام دختر زیبای من.ستیلا جان عزیزم،بوس! دیشب شروع کردی به راه رفتن.یعنی نه اینکه قشنگ راه بری،دو قدم برمیداری و می ترسی و میفتی زمین!!ولی شروع خوبی داشتی ناز من. دیشب داشتی شیطونی می کردی که یهویی لپ خوشکلت خورد به گوشه ی میز عسلی.کلی گریه کردی تا آخرش آروم شدی. راستی پسر دایی صابر اومده تهران برای گذراندن دوره ی سربازی!3/2/1392 [موضوع : ] [ دوشنبه 3 تير 1392 ] [ 18:08 ] [ مامان جونی*زی زی* ] [ نظر بدهید ]
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)