مرداد1390.آغاز وبلاگ نویسی ام برای تو توی بلاگفا
سلام ناناز مامان! خوبی گلم.امشب شب قدر هستش،من دعاهامو خوندم از خدا خواستم همه ئ جوونا رو به راه راست هدایت کنه. از جمله دایی علی و عمو قاسم تورو!!! چون چند وقته من بد خواب شدم ،بابا جونی گفت دیگه نمیذارم بشینی پشت رایانه ات!و عصبانیه! وای وایی!بابایی دعوام کرد!ولی من بهش قول دادم بعد از ماه رمضون به حالت اولم برگردم و به موقع بخوابم. توهم مثل من باش نفس مامانی.باششششه؟! ٢٩/٥/٩٠ سلام مامان!خوبی گل گل من؟ امشب شب جمعه است و چون بابایی فردا نمیره سر کار،بیداره!داره فیلم ترسناک نگاه میکنه!!وای وای! منم اومدم که با تو حرف بزنم. بهم قول بده هر وقت بابا خواست ...
نویسنده :
مامان جونی*زی زی*
14:38