وبلاگ بهم ریخته!!!
سلام دختر قشنگم.وبلاگت بهم ریخته.تاریخها،مطالب... خاطرات گذشته اومدند صفحه ی اول.میگن بخاطر قالب وبلاگ بوده اما مدتهاست اون قالب بوده و هیچ تغییری نکرده بودوبلاگ قشنگت.مدیر سایت هم یه جورایی ماست مالی کرده و از دوش خودشون کوله بار گند کاری رو برداشتند.خیلی ناراحتم حالا باید کلی وقت بزارم با این سرعت زیر صفر اینترنت دوباره همه رو از اول بچینیم.
برگشتم... ادامه مطلب : سلام عزیز دلم.مدتهاست که از خاطراتت چیزی توی وبلاگت نمینویسم... خیلی اتفاقا افتاده...بد..خوب..قشنگ... اتفاقای بد رو هرچند که فراموش شدنی نیستند میدیمشون دست باد تا ببردشون یه جای خیلی خیلی دور. اتفاقای خوبو همیشه جلوی چشممون نگه میداریم تا همیشه با یادآوریشون شاد بشیم. حالا میخوام از تو و روزهای تو یه کوچولو برات بنویسم.مثلا بزار از واژگان ستیلا شروع کنم،موافقی طلای مامان؟ دستمو از سرم بردار یعنی دست از سرم بردار نگه گاشتم یعنی نگه داشتم عسک یعنی عکس میخوام درسمو بخونم! منو میبلی پالک یعنی منو میبری پارک اشبب یعنی امشب سارا و سوهل یعنی سارا و سهیل اینها نمونه ای از واژگان قشنگ شماست دختر نازم. چند وقت پیش من و تو بابایی بردیمت بازینو.عزیزم،اصلا فکر نمیکردم بازی کنی اما از بدو ورود به بازینو بدوبدو رفتی سمت بازیها.بزور از اونجا آوردیمت بیرون.فدات شم همچین ذوق کرده بودی و بازی میکردی اصلا نمیترسیدی.کلا بچه ی نترسی هستی!مثل من!!! حدود 4 ماه رفتی مهد کودک اما الان نمیفرستمت نه اینکه دوست نداشته باشی برای اینکه هوا سرد شده و همش مریض میشدی.از وقتی نمیبرمت خدا رو شکر مریض نشدی نفس من. مهد رو خیلی دوست داشتی حالا که نمیبرمت کتابهاتو گرفتم توی خونه کار میکنم باهات.همچین درسخونی که نگو!!!برم کتاباما بیارم درس بخونم!!!مثلا دیشب ساعت 00:30 گریه گریه که میخوام درس بخونم کارامو انجام بدم بعدا بخوابم!!!وای عزیم خیلی شیرین تر شدی. بازهم میام مینویسم عشقم...میام. حرف "ر" رو قشنگ تلفظ میکنی اما میخوای بگی ندارم میگی نداااااالم!!! مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی