♥ هر دم و بازدم من♥

سلام مامانی فدات شه. خوبی گل من؟جات راحته نی نی جون نخودی من؟!   امروز رفتم سونوگرافی.بابایی هم اومد بامن.وای که چه بابای کم حوصله ای داری.چون دکتر دیر کرده بود ده بار گفت که چه اشتباهی کردیم بچه دار شدیم!مملکت قانون نداره!! فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکر کن.... وقتی رفتم نوبت بگیرم خانم منشی گفت دکتر 9 و نیم میاد،از ساعت 9شروع کن به آب خوردن تا مثانه ات پر باشه.آه عزیزم من هم از ساعت نه شروع کردم به نوشیدن آب و آب میوه.اما چشمت روز بد نبینه،ساعت شد نه و نیم دکتر نیومد.شد 10 دکتر نیومد.شد 10 و نیم دکتر خان تشریف آورد حالا منو داری !دارم منفجر میشم از بس آب خورده بودم.از طرفی به بابایی میگم ب...

سلام نی نی من.خوبی عزیزم.از این به بعد باید بگم " جات راحته؟ خوش میگذره؟ " خلاصه بعد از اینکه من بابایی این همه همدیگر رو دوست داشتیم خدا جونی گفت نمیشه که من شاگردای خوبی توی درس عاشقی دارم و بهشون یه جایزه ندم،نامردیه!!باید یه جایزه ی عالی و بینظیر بهشون بدم تا بازهم درسشونو خوب بخونن. این شد که خداجونی تصمیم گرفت چی بده و چی نده...که تورو داد به ما.                   هووووووووووووووووووووووووووووورا                           هوووووووووووووووووووووووووورا                                 هووووووووووووووووووووووووورا                                                                                      من و بابا...

سلام هر دم و باز دم من. آخخخخخخخخخخخخخخخخخخ قربون حرف زدنات بشم من.هربار که یه صدایی از توی خیابون یا از خونه ی همسایه ها میاد با یک قیافه ی متعجب میگی : ا...صدا میاد؟!! بعدش با صدای بلند میگی صدا نده همسابه!!!!یعنی صدا نده همسایه!قبلا که همسایه میگفتی هسبامه!!! برای عیدت چند تا سرافون دوختم برات.دیشب یکی یکی تنت کردم انگاری ماه از آسمون اومده باشه روی زمین.خیلی خوشکلتر شده بودی عسلم.مبارکت باشه نفس ناز من. فقط یک هفته ی دیگه مونده تا سال تحویل.برخلاف هرسال که برای سال تحویل میرفتیم شمال و خونه ی مادرجون و پدر جون بودم اون هم بدون بابایی چون همیشه تا آخرین لحظه ی 29 اسفند کار هستش،امسال تصمیم گرفتم که توی خونه ی خودمون باشیم.بنابر این ...

...

سلام خانوم خوشکله.نازتو چند می فروشی خانوم؟!! بالاخره امروز صبح بردمت و گوشتو سولاخ کردم!! اینقدر ناز شدی نفسم.یه ذره از یه ذره بیشتر گریه کردی.دلم ریش شد!خاله هم با من اومده بود. این هم یه عکس ناز بعد از سوراخ کردن گوش ستیلا جونم.   ...

  ...

ببین پشه کجاهاتو نیش زده بود! ستیلا کتاب میخواند! ستیلاجون روی شکمش دراز میکشه! ستیلا  در خواب می خنده!   ستیلاخسته شده و  لالا میکنه. ...

عکس بالا برای روز عاشوراست که توی بغل بابایی بودی و داشتی دسته رو تماشا می کردی.این عکسیه که با گوشیم گرفتم،عکسهای دوربین رو هنوز وارد کامپیوتر نکردم تا بعد!!! این عکس رو هم خیلی دوست دارم. اینجا هم کلید کرده بودی که خودتو برسونی به قلیون و بندازیش زمین که گفتم یه عکس ازت بگیرم که قشنگ هم شده!! اینجا هم داشتی با دندونگیرت بازی می کردی که منم ادا در میاوردم و تو هم می خندیدی! خوبه یه وقت هایی هم آدم با حجاب باشه!!! و یه سری عکس دیگه👇👇   ...

...